صفحات

۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه

چه کسانی‌ به طرح تحریم ۳ روزه‌ی نان خندیدند؟ / امیرمحسن محمدی



آنها که در پیاده‌رو‌ها روی دو زانو جیغ کشیدند

سال ۱۳۸۳ گزارشی دو قسمتی‌ در روزنامه نسل‌فردا منتشر کردم که به معضل کودکان کار و خیابان می‌‌پرداخت، برای پرداختن به آن ناچار به کار میدانی بودم، عنوان آن را از شعر تکان‌دهنده‌ی "جیغ" اثر آلن گینزبرگ عاریه گرفته بودم، بهترین مغز‌های نسلم را دیدم که جنون تباهشان کرده بود.

بر اساس آمارهای بدست آمده در آن سال تنها ۱۳ درصد کودکان خیابانی دارای شغل روزانه مانند گُل فروشی، وزن کشی‌، فال و غیره بودند، این به این معنی‌ ‌ست که ۸۷ درصد در آن سال از داشتن کار سیاه نیز محروم بودند. حق تحصیل جای خود دارد. یافته‌های من نشان می‌‌داد بیشترین نسبت جمعیتی کودکان کار و خیابان در اصفهان بعد از اهالی افغانستان متعلق به کودکان بی‌ سرپرست گریخته از زلزله‌ی شهر بم بود.

انتشار قسمت سوم گزارش بنا به دلایلی دو سال طول کشید و این بار "عماد" را می‌‌گویم، چهره‌اش هنوز جلوی نظرم است، با دو برادرش از مدرسه‌ای در میبد یزد بر می‌گشتند، تا ساعت ۲ ناهار می‌‌خوردند و مشق می‌‌نوشتند و بعد از آن می‌‌آمدند در خیابان امام خمینی شهر، معمولن جلوی داروخانه به فروش دعا می‌‌پرداختند، با عماد خیلی‌ دوست شده بودم، خیلی‌ مواقع مردم شهر رابطه‌ی دوستانه‌ی من و او را می‌‌دیدند چپ چپ نگاه می‌‌کردند و یا شاید حرف در می‌‌آوردند، اهمیت ندارد، یک بار از او پرسیدم عمو جون ناهار چی‌ می‌‌خواین بخورین؟ یک دوغ خانواده‌ی ۱.۵ لیتری در دستش بود، گفت منتظر برادرم هستم که نان بخریم و ترید کنیم ... یک خانواده‌ی هفت نفره نان می‌‌خریدند و با یک بطری دوغ خانواده ناهار می‌‌خوردند.

ما تعطیل هستیم، ما نمی‌‌فهمیم و نمی‌‌خواهیم بفهمیم، واژه‌ی "ترید" یا تمام تلفظ‌های دیگر آن مثل تریت و تلیت را در اینترنت جستجو کنید چیز زیادی نیست، پر
کاربردترین
شکل مصرف غذای مملکت ما در اینترنت وجود ندارد، ما طرح جایگزینی شیرینی‌ دانمارکی و نان خامه‌ای و کیک را به جای نان ارزان نانوایی‌ها دادیم، ما انسانها را ندیدیم و نمی‌بینیم و دنبال منافع حزبیِ سبز و سرخ و سیاه خود هستیم، ما تعطیل هستیم، ما کرکره‌ها را پایین کشیده ایم و رفته ایم شمال، ما خواب هستیم.



در همین زمینه بخوانید:
( هشتگانه‌ای در باب طرح تحریم سه‌ روزه: غم نان اگر بگذرد )

هیچ نظری موجود نیست: